تعمید واقعی
رنج نیز در استحالهیِ انسان نقش ایفا میکند. حتی اگر با شادمانی نبخشی و از بخشش خویش رنج ببری، رنج تو، تزکیهات خواهد کرد؛ شستوشویت خواهد داد. این رنج، آتشیست که در آن، همهیِ ناخالصی-هایت زدوده خواهد شد. تو از این آتش، خالصتر و پاکتر و شفافتر بیرون خواهی آمد. غُسل تعمید واقعی همین است. نه اینکه یک کاسه آب روی سر نوزادان بریزند و بگویند او تعمید داده شد.
انتقاد از بودا
علاقه ی من به بشریت مطلقاٌ معنوی است. توجه من به این سیاره ی زیبا مقدس است. این مهر و عشق من است.
و من اهمیتی به هیچ گوتام بودا نمی دهم. من به نوبه ی خودم یک بودا هستم، و آن بودای کهنه ی شما منسوخ شده است. من به عصر خودم تعلق دارم و به زبان عصر خودم سخن می گویم.
بودا از راه دادن زنان به جمع خویش می ترسید. به مدت بیست و پنج قرن،
کانال تلگرام!
این کانال صرفا به مطالب آگاهی بخش اشو اختصاص دارد. ( پیامها ، معرفی کتابها ، لینک ویدیوها و .... ) می توانید با لینک زیر دوستان خود را نیز بهره مند سازید.
https://t.me/joinchat/AAAAADwskJxtgT_-u6F4Nw
برده نبودن
هیچکس نمی تواند از شما یک برده بسازد. نه بردگی می تواند وجود داشته باشد ونه امکان آن. هرچند که این يك موقعیت متناقض است، ولی حقیقت دارد. کسی که در تلاش برای ارباب بودن است، همواره خطر بردگی برایش وجود دارد. کسی که خودش، ارباب بودنش، تلاش ها وعامل بودنش را رها می کند، به ورای هرنوع بردگی می رسد. او آزاد است، مثل آزادیِ آسمان. او نه حتی آزاد، بلکه خودِ آزادی است. چون وقتی کسی آزاد است عامل وجود دارد.او آزادی است. بنابراین اگر دوست دارید می گویم: من آزادی هستم. و دلیلی نیز درکار نیست. چراکه اگر دلیلی وجود داشته باشد، یعنی که آزاد نیستید. این گونه شما محدود به آن دلیل و در بند آن هستید. اگر چیزی وجود داشته باشد که بخواهید انجام دهید، پس دربند آن اسیرید. آنگاه آزاد نیستید.
کسی وجود ندارد!
و من به شما یادآوری می کنم که کسی وجود ندارد.
تا جایی که به این "من" مربوط است، هیچ كاری برای انجام دادن وجود ندارد، چون همه چیز به خودی خود اتفاق می افتد. خود ما اتفاق می اُفتيم، ما پیشامد هستیم. کل هستی نه یک عمل بلکه یک اتفاق است. بنابراین بهتر خواهد بود اگر بگویم که تصور قدیمی از خداوند به عنوان یک خالق برای من بی معناست. نمی گویم "خداوند خالق"، چراکه این عبارت بازتاب تصورات نفسانی ما را از خلقت و از عمل نشان می دهد. همانطور که ما عملی را انجام می دهیم، پس خداوند نیز جهان را ساخته است. درواقع ما خودمان را به درون سطح کیهانی بازتاب می دهیم و درنتیجه آن آفرینش و آفریدگاربرای ما به وجود می آیند. در اینجا دوگانگی است که به وجود می آید.
شکوفایی مرکز زندگی
انرژی زندگی از تمام جهات جاری است اما کسانی که مرکز نافشان باز نیست از آن جریان محروم خواهند شد . آنها حتی در موردش نخواهند دانست . آنها حتی نخواهند فهمید که این انرژی آنجاست و می تواند بر آنان تأثیر بگذارد ، که چیزی درون آنها پنهان است که می تواند باز شود . آنها حتی این را هم نمی دانند . این شکوفایی ناف که از روزگار باستان به لوتوس معروف است ، به این دلیل لوتوس نامیده می شود که امکان باز شدن را دارد – انرژی زندگی ممکن است آن را باز کند . فرد برای این نیاز به تدارک دارد . به همین خاطر، مرکز ما