اشو Osho

Bhagwan Shree Rajneesh باگوان شری راجنیش

  
  
  

ترجمه های جدید

مرگ سقراط

زمانی که به سقراط زهر دادند، او به شوق آمده بود. مریدانش گریه و زاری میکردند و او گفت، ”گریه نکنید. من بزودی خواهم رفت و آنوقت هرچه که میخواهید گریه کنید. هماکنون، این آزمایش بزرگ را که برای من رخ داده است تماشا کنید. من از این فکر مرگ بسیار مشتاق دانستن شدهام ـــ  که آیا واقعاً خواهم مرد و یا نه. این فرصت را ازدست ندهید. فقط اطراف من بنشینید و تماشا کنید.“

مرشد توسط زندگی خودش و همچنین توسط مرگ خودش آموزش میدهد. مرشد از هر فرصتی استفاده میکند ــ حتی از مرگ خودش استفاده میکند تا به مریدانش آموزش دهد. سقراط خشمگین شده بود و فریاد زد، ”گریه را بس کنید و نزدیک بیایید! این فرصت را ازدست ندهید!“ مریدان در حیرت بودند و سقراط گفت، ”صبر کنید. زهر را به من دادهاند. حالا به شما میگویم که در درونم چه اتفاقی میافتد، تا بتوانید از چیزی آگاه شوید که نمیتوانید آن را ببینید.“ و سپس او گفت، ”پاهایم تا زیر زانوها مردهاند، ولی تاجایی که به من مربوط است، من دستنخورده باقی هستم و در کلیت خودم مانند سابق هستم.“ سپس او گفت، ”تمام پاهایم مرده هستند ــ از کمر به پایین هیچ احساسی ندارم.“ از یک مرید خواست تا پایش را لمس کند و آن را نیشگون بگیرد، ولی نمیتوانست چیزی احساس کند. گفت، ”نمیتوانم پاهایم را احساس کنم، پس نیمیاز بدنم مرده است، ولی من مانند همیشه تمام هستم. احساس درونی من این نیست که من نیمیمرده و نیمیزنده هستم، بلکه مثل همیشه زنده هستم! نیمیاز بدنم رفته است،  ولی وجودم تحت تاثیر آن قرار نگرفته است.“

و آهستهآهسته دستهای او بیجان شدند و سینهاش شروع کرد به جمعشدن. و سپس آخرین کلامش را گفت: ”زبانم دیگر قادر نخواهد بود چیزی بگوید. بیحس میشود؛ ولی آخرین چیزی که مایلم به شما بگویم این است: که تقریباً نوددرصد از بدنم مرده است ولی من صددرصد زنده هستم. این چیزی را نشان میدهد: نشان میدهد که حتی اگر صددرصد بدن مرده باشد، من زنده خواهم بود، زیرا دیدهام که نود درصد بدنم مرده است؛ ولی من مانند سابقم در کلیت آن زنده هستم. پس ده درصد دیگر هم خواهد رفت… شما نمیتوانید ببیند که در درون من چه اتفاقی میافتد، ولی من میتوانم ببینم.“

سقراط یک فیلسوف معمولی مانند سایر فیلسوفان یونانی نیست. حتی مریدان خودش افلاطون و ارسطو….. ارسطو درواقع مرید او نیست بلکه دشمن او است. او ابداً سقراط را درک نکرده است و آنچه که او میگوید مطلقاً مخالف گفتههای سقراط است.
سقراط یک عارف است. فلسفهی او فقط روشی است برای تحقیق ــ و یک تحقیق نافذ. او حتی مرگ را نیز کنار نگذاشت؛ حتی وارد تحقیق در مورد مرگ شد. او تا آخرین لحظه به این روش تحقیق وفادار و صادق باقی ماند.

انسان مرگ را ازبیرون میبیند؛ مردم دیگر را میبینی که میمیرند. ولی زندهبودن متفاوت است: میتوانی آن را از درون ببینی. زندهبودن یعنی احساس درد و لذت داشتن، دوست داشتن و ترسیدن. زندهبودن یعنی قادر بودن به آفریدن، اندیشیدن به چیزی که نیست و آن را واقعیت بخشیدن.
برای همین است که فرد خلاق والاترین شکل حیات را میشناسد زیرا زمانی که خلق میکنی، در نقطهی بهینهی انرژی خودت قرار داری. زمانی که خلق میکنی، بخشی از خداوند هستی. اینکه شخص چگونه میآفریند  ،یک راز است.اینکه چگونه هست، یک راز است. هر تاثیری میتواند یک علت باشد. این چیزی است که ما آن را قانون علت و معلول میخوانیم. این چیزی است که به ما آموختهاند. ولی برای تاثیری که من هستم نمیتوانم علتی پیدا کنم. وقتی که بیدار میشوم بر معجزه سوار هستم. عقل من به خوبی به من خدمت میکند، ولی در راز وجود من درمیماند. خود عقل من نیز ابزارِ این راز است، برای همین است که نمیتواند به آن راز پی ببرد.

ما 12 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

قلم / فونت سایت

برای اینکه سایت در حالت بهترین دیده شود لطفا قلم (فونت) فارسی "یکان" را بروی سیستم خود نصب کنید - برای نصب کافیست  به سایت زیر رفته و فایل TTF را دانلود و سپس فایل دانلود شده را (به کنترل پنل سیستم عامل ویندوز خود رفته) و در پوشه فونت کپی کنید!

http://www.awebfont.ir/fonts?cat_id=1&fonts_id=1116